یه کادوی شیک و ساده مخصوص روز مادر😍🌺 کوکی های خوشمزه و جذاب برای مادرهای مهربون و دوست داشتنی♥️
داستان برای مادر ♥️🌺😍
مامان اومد و یه سینی چای گذاشت روی میز جلوی تلویزیون. عطر چای منو برد به روزای قدیم. مامان هر روز برای صبونه چای میاورد و من که خوابالو بودم، بدون این که ببینم چه سفره ای جلوم چیده شده، یه چیزی خورده نخورده کیفمو برمیداشتم و با عجله میرفتم که از سرویس مدرسه جانمونم. یادم نمیاد هیچوقت بابت میز صبونه ای که مامان آماده می کرد، تشکر کرده باشم! یه نگاه به سینی چای کردم. مامان توی ماگ مخصوص خودم برام چای آورده بود. ماگ رو برداشتم و رفتم سمت مامان. بوسیدمش و گفتم: "مامان برای همه دفعه هایی که چای ریختی مرسی" و دستمو انداختم دور گردنش. مامان تو چشمام نگاه کرد. تعجب نکرد. انگار همه این سالها منتظر بود یه روز به لیوان چای نگاه کنم و ازش تشکر کنم...